قصه معتادی که از قبرس بازگشت
تاریخ انتشار: ۲۶ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۹۸۰۲۰
زن ۲۶ سالهای سراسیمه و هراسان در حالی خود را به مرکز انتظامی رساند که دختر خردسالی را در آغوش داشت.
این زن جوان با بیان این که همزمان با تجمع مردم دخترم را از چنگ شوهرم رها کردم و به کلانتری آمدم، درباره سرگذشت تاسف بار خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری رسالت مشهد گفت: ۵ سال قبل هنگامی که ۲۱ سال بیشتر نداشتم احساس کردم رفت وآمدهای خانواده خالهام به منزل ما بیشتر شده است ومدام با مادرم در گوشی صحبت میکردند تا این که بالاخره خاله ام مرا برای پسرش خواستگاری کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او گفت: «همایون» چند روز دیگر به ایران میآید تا برای همیشه همین جا و در کنار ما زندگی کند، حالا هم قصدداریم تو را از خانوادهات خواستگاری کنیم. «همایون» از چند سال قبل به «قبرس» رفته بود تا به اصطلاح آن جا به تحصیلاتش ادامه بدهد، ولی با آن که در ایران وضعیت مالی خوبی داشت در «قبرس» دچار مشکلات مالی شده بود و به قول خودش دیگر نمیتوانست درس بخواند. من هم از همان سالها دیگر او را ندیده بودم و هیچ احساس عاطفی خاصی به او نداشتم. در عین حال با اصرار خانوادهام ازدواج با او را پذیرفتم.
قرار بود «همایون» بعد از بازگشت به ایران دوباره زندگی را از صفر شروع کند، ولی من خیلی تردید داشتم و نمیدانستم او این همه ثروت را چگونه در خارج از کشور مصرف کرده است. همه اطرافیانم معتقد بودند بعد از ازدواج با یکدیگر زندگی خودتان را میسازید. درخارج ازکشور هزینهها برای مهاجران بسیار سنگین است! من هم این حرفها را قبول میکردم تا این که «همایون» به مشهد بازگشت و ما زندگی شیرین مان را آغازکردیم. ۲ سال بعد دخترم «آناهیتا» به دنیا آمد و زندگی ما صفای دیگری گرفت.
اما در همین روزها بود که کارگاه تولیدی که همسرم آن جا کار میکرد، به تعدیل نیرو خورد و تعدادی از کارگران از جمله «همایون» را اخراج کردند. با وجود این من همچنان این شرایط سخت اقتصادی را تحمل میکردم، ولی آرام آرام متوجه شدم که تعدادی از لوازم منزل گم میشود. وقتی به ماجرا حساس شدم تازه فهمیدم که «همایون» به مواد مخدر صنعتی اعتیاد دارد و همه لوازم منزل را پنهانی به مالخران و خرده فروشان مواد مخدر میفروشد تا هزینههای اعتیادش را تامین کند. اگرچه ابتدا سعی کرد موضوع را انکار کند، ولی خیلی زود همه چیز لو رفت و مشخص شد که همسرم در «قبرس» به مصرف مواد مخدر آلوده شده و به همین دلیل هم ثروتش را از دست داده است.
او مدت کوتاهی فقط برای انجام آزمایشهای اعتیاد ثبت ازدواج، اعتیادش را ترک کرده بود و بعد از آن دوباره به مصرف خود ادامه میداد. هرچه اصرار کردم به مرکز ترک اعتیاد برویم پیشنهادم را نپذیرفت، من هم برای حفظ آبروی خانوادهام سعی کردم این موضوع را از دیگران پنهان کنم. بالاخره کار به جایی رسید که دیگر حتی تلویزیون و آب میوه گیری خانه را هم فروخت و همه را دود کرد. او به هیچ چیز و هیچ کس رحم نمیکرد و من آینده خودم را در نابودی و فلاکت میدیدم تا این که روز قبل متوجه مکالمه مخفیانه او با مردی غریبه شدم و فهمیدم که برای فروش دخترم تلفنی با آن مرد قرار ملاقات میگذارد. دیگر چیزی نمیفهمیدم، گویی در عالم دیگری زندگی میکردم. وحشت سراپای وجودم را فرا گرفت و دنیا روی سرم آوار شد. هراسان دخترم را به آغوش گرفتم تا از خانه خارج شوم، ولی او «آناهیتا» را به زور از من گرفت و ادعا کرد که قصد دارد او را برای تاب بازی به پارک ببرد! فهمیدم که شوهرم بویی از انسانیت نبرده و هیچ عاطفه پدری هم ندارد! فریاد زدم و جیغ کشیدم که نمیگذارم دخترم را بفروشی، ولی او «آناهیتا» را از من جدا کرد و بیرون رفت. من هم دنبالش دویدم و تلاش کردم تا دخترم را از چنگ او برهانم. در همین هنگام برخی اهالی محل و رهگذران در حالی تجمع کردندکه «همایون» مرا کتک میزد تا دخترم را رها کنم! آنها وقتی علت درگیری را فهمیدند مانع از دسترسی شوهرم به «آناهیتا» شدند، من هم از فرصت استفاده کردم و سراسیمه خودم را به کلانتری رساندم.
با توجه به اهمیت وحساسیت موضوع بررسیهای کارشناسی و قانونی این پرونده با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد لطفی (رئیس کلانتری رسالت مشهد) در دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی آغاز شد.
روزنامه خراسان
باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: مددکاری اجتماعی فروش دختر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۹۸۰۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دخترم عکسهای شرمآوری از خود در فضای مجازی گذاشت و آبرویم را بُرد / دیگر نمیتوانم او را تحمل کنم!
زن میانسال که از حدود یک هفته قبل از دخترش اطلاعی نداشت، با دیدن دختر فراری خود در مرکز انتظامی لب به گلایه گشود و با بیان اینکه دیگر از رفتارها و آبروریزیهای دخترم خسته شدهام و میخواهم سرپرستی او را به شوهر سابقم بسپارم، درباره ماجراهای فرار دخترش از منزل به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: بعد از فوت همسرم با مرد دیگری ازدواج کردم، اما با او سازگاری اخلاقی نداشتم به همین دلیل هم از شوهر دومم طلاق گرفتم تا خودم فرزندانم را تربیت کنم ولی با آنکه ۴ نفر از فرزندانم زندگی خوبی دارند، در تربیت آخرین دخترم عاجز ماندهام و او بلاهایی به سرم آورده است که دیگر تاب تحمل آنها را ندارم.
لادن وقتی وارد دبیرستان شد تحت تاثیر رفتارهای ۲ نفر از دوستانش قرار گرفت و آداب معاشرت، گفتار و حتی پوشش او به کلی تغییر کرد به طوری که بدون حجاب بیرون میرفت و لباسهای بسیار زنندهای میپوشید. من هم اگرچه از این رفتارها زجر میکشیدم، اما به توصیه دخترانم زیاد سختگیری نمیکردم تا لادن لجبازی نکند و اوضاع بدتر نشود.
این ماجرا تا حدی پیش رفت که دیگر نمیتوانستم دخترم را کنترل کنم. او بعد از دیپلم در یک داروخانه مشغول کار شد و به بهانه اضافهکاری تا نیمههای شب به خانه نمیآمد و گاهی نیز تا سپیدهدم در منزل دوستانش به سر میبرد. در همین روزها بود که فهمیدم با پسری آشنا شده است و مدام از طریق فضای مجازی با او ارتباط دارد به گونهای که حتی در مهمانیها هم گوشی تلفن از دستش نمیافتاد.
در این شرایط با آن پسر جوان تماس گرفتم و به او گفتم بیش از ۲ سال است که با لادن ارتباط داری. حالا بیا و تکلیف او را مشخص کن. فرزین هم که فقط برای هوسرانی با دخترم دوست شده بود، وقتی این جملات را شنید، خیلی راحت گفت: من در کیش هستم و هیچ علاقهای هم به دختر شما ندارم، لطفا مزاحم نشوید!
این شکست عاطفی موجب شد دخترم نسنجیده ما را مقصر این شکست عشقی بداند، در حالی که آن پسر فقط با چربزبانی به دنبال هوسرانی بود. بعد از این ماجرا روزی لادن با یک سگ پشمالو وارد خانه شد و ادعا کرد میخواهد آن سگ را در خانه نگهداری کند. این رفتار او موجب شد دخترانم و بستگان نزدیکم با ما قطع رابطه کنند چراکه آنها نمیتوانستند با این فرهنگ زندگی کنند.
من مجبور بودم با رفتارهای دخترم کنار بیایم، اما کار به جایی رسید که پای او به خانه مجردی ۲ نفر از دوستانش باز شد که هیچ قید و بند اخلاقی نداشتند و عامل بدبختی لادن شدند. یکی از همین دوستانش از او خواسته بود عکسهای بسیار زننده و شرمآوری از خودش بگیرد و آنها را در فضای مجازی به اشتراک بگذارد. آنها آنقدر از زیباییهای ظاهری دخترم تعریف و تمجید کرده بودند که او هم تحت تاثیر همین حرفها چنین رفتار زشتی را مرتکب شد و این تصاویر را در فضای مجازی منتشر کرد.
از آن روز به بعد هیچکدام از اطرافیانم به خاطر این رسوایی و آبروریزی به خانه ما نیامدند و از شدت شرم حتی لادن را جزء فامیل خودشان نمیدانستند. اکنون نیز حدود یک هفته است از منزل فرار کرده و من هیچ اطلاعی از او نداشتم تا اینکه از کلانتری تماس گرفتند و من او را در اینجا دیدم.
با توجه به حساسیت این پرونده، مشاورههای روانشناختی توسط کارشناسان اجتماعی در حالی با راهنماییهای سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفای مشهد) آغاز شد که دختر ۲۰ ساله در جریان عواقب فرار از منزل و سرنوشت دخترانی قرار گرفت که پس از فرار به دام باندهای تبهکاری و فساد افتادهاند و آینده خود را نابود کردهاند.
منبع: خراسان
tags # اخبار حوادث سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟